گزیده ای از کتاب کویر دکتر شریعتی
کویر:
"وجودم" تنها یک "حرف"است و "زیستنم"تنها "گفتن" همان یک حرف،اما بر سه گونه:سخن گفتن و معلمی کردن و نوشتن.
آنچه تنها مردم می پسندند:سخن گفتن ،آنچه هم من و هم مردم: معلمی کردن ، و آنچه خودم را راضی می کند و احساس می کنم که با آن ،نه کار ، که زندگی می کنم: نوشتن!
و نوشتن هاین نیز بر سه گونه : اجتماعیات ، اسلامیات و کویریات.
آنچه تنها مردم می پسندند:اجتماعیات، و آنچه هم من و هم مردم:اسلامیات،و آنچه خودم را راضی می کند و احساس می کنم که با آن ،
نه کار – و چه می گویم؟
-نه نویسندگی،که زندگی می کنم :کویریاتو از همین جا است تردیدی که همیشه در انتشار اینها دارم و این سیصد صفحه نزدیک ده هزار صفحه از این کلماتی که هر کدام ،پاره ای از بودن من است و نه عملیات و عقلیات،
که عصاره ی هستی من اند در زیر این سنگ له کننده ی عصاره ی زمانه،این"خراس" بیرحمی که،با خرپوز بسته و
چشم بسته اش،بر روح و مغز و احساس و اعصابم می گردد و می گردد و می گردد و درپایان شب، به همان جا میرسد
که در آغاز روز،از آنجا به راه افتاده بود و پیدا است که در این "پوچی دوار"،این "خر" سفری در پیش ندارد
و این سنگ راه به جایی نمی برد و غایتی اگر هست،روغن کشیدن از ماست و پنهایتی اگر هست،تفاله ای که از ما می ماند،
در زیر دست و پای این شب و روز "وسواس خناسی" که بر ما می گذرد و "عمر" نام دارد!
و تردید من!